ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

خاطرات یک سوکس

سلام اسم من سوکس است. من یک سوکس با وقار،زیبا،خوشگل،مامان و طلا و جیگر هستم. چون ظاهری بسیار فوق العاده دارم وقتی در خانه مردم قدم میزنم و مردم مرا میبینند چنان فریادهای بلندی سر میزنند که انگار میکل جکسون رو دیدند و ازم امضا میخواهند و اشک از چشماشون سرازیر میشه و بس که زیبا هستم،از زیبایی ام غش میکنند ولی بعضی ها غش نمیکنند و با هر چه دم دست دارند به استقبال من می آیند، از جمله:دمپایی،اسپری،چماغ،کمربند و... و بعضی از مردم آنقدر مهربان هستند که با دمپایی هایشان به پشت من میزنند و قلنج مرا میشکنند و مرا یک ماساژ عالی می دهند. خلاصه من از تمام زحمات مردم مهربان تشکر میکنم و صمیمانه دستهایشان را میفشارم.

چون مردم انقدر مرا دوست دارند میخواهم افتخار بدم و بیشتر خودم رو بهشون نشون بدهم.


نویسنده:سید عرفان آل داود(پسر عموی من)

نظرات 3 + ارسال نظر
P3YMANMJ چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:16

سلاااااااام خیلی خیلی ممنووووووووون
عالی بود خیلی حال وکردییییییییم
بازم ممنون اگر ازاین داستانهای کوتاه بیشتر بزارید

najla چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:21

خیلی بامزه بود آرش جون
تیکه ی مایکل جکسون خیلی باحال بود
خیلی خوب بود آرش جون بازم ازین داستانا بذار ممنون

سید عرفان آل داود شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:09

سلام من نویسنده این داستان هستم هنوز هم داستان های بسیار زیادی دارم برایتن می گذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد