ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

در 12مرحله همسرمان را به حجاب علاقه مند کنیم

زینت جاودانه غیرت زنانه


بسیاری عادت به بیان خواسته‌های خود در مواجهه با همسرشان ندارند و همین منشأ اختلافات عمیق و گاه چالش‌های غیرقابل برگشت در موضوع همسرداری می‌شود.

 موضوع رعایت حجاب از سوی زن هم یکی از مواردی است که برخی مردها یا با ملاحظه آن را مطرح و یا آنقدر در بیانش تعلل می‌کنند که دیگر حل آن موضوع به راحتی گذشته نیست. کارشناسان پیشنهاد می‌دهند افرادی که علاقه دارند همسرشان حجابی متناسب با شئون اسلامی، اجتماعی و فرهنگی جامعه داشته باشند حتما قبل از ازدواج این موضوع را مطرح کنند چون بعد از ازدواج ممکن است حرف‌زدن درباره‌اش اختلافات زیادی ایجاد کند. دکتر مجید ابهری، روانشناس و متخصص علوم رفتاری که در کلینیک تخصصی‌اش زیاد با این موضوع مواجه بوده است، توضیح می‌دهد که موضوع رعایت حجاب از سوی همسر چگونه و در چه زمانی باید مطرح شود. او می‌گوید که 30درصد اختلافات در خانواده‌های ایرانی به همین موضوع حجاب ربط دارد که آمار بالایی است و باید همسران تلاش کنند این موضوع قبل از اینکه تبدیل به چالش شود درون خانواده‌ها حل شود.

 

  1. مهم‌ترین موضوع در رابطه با مطرح کردن مسئله حجاب با همسر این است که این موضوع اصلا کی باید مطرح شود؛ قبل یا بعد از ازدواج؟ جواب بسیار واضح است: قبل از ازدواج چون در این مرحله هنوز تصمیمی برای زندگی مشترک شکل نگرفته و عدم‌پذیرش درخواست‌های هر کدام از طرفین می‌تواند منجر به این شود که آن ازدواج شکل نگیرد. ولی متأسفانه گاهی پسران جوان آنقدر در فضای عشق و عاشقی قرار می‌گیرند که یا یادشان می‌رود ارزش‌ها و خواسته‌های خود و خانواده‌شان را مطرح کنند و یا اینکه به‌دلیل ترس از عدم‌پذیرش این موضوع از سوی دختر مورد علاقه، آنها را مطرح نمی‌کنند که کار اشتباهی است. همین موضوع باعث می‌شود که بعضی از خانم‌ها می‌گویند قبل از ازدواج موضوع رعایت حجاب با آنها مطرح نشده و همین ظاهر فعلی توسط مردان پذیرفته شده اما بعدا این حرف‌ها به میان آمده و الان پذیرش‌اش از سوی آنها مشکل است. به همین‌خاطر در مورد کسانی که قبل از آغاز زندگی باورها و ارزش‌های اخلاقی خود را به همسران نگفته‌اند باید بگوییم که از نگاه روانشناسی و رفتاری، بانوان، علاقه‌مند به اجرای نظریات و دستورات همسرانشان هستند اما این اجرا شرایط و مقرراتی دارد که یکی از آنها این است که این خواسته‌ها به‌موقع و در زمان خودش مطرح شود.
  2. این یک نکته مهم و غیرقابل کتمان است که بیان خواسته‌های اخلاقی باید همراه با اجرای مبانی ارزش‌ها توسط خود مردان باشد چرا که بعضی از بانوان گله‌مند هستند که مردان از آنها درخواست می‌کنند که حجاب را رعایت کنند اما خودشان به‌دنبال تنوع‌طلبی می‌روند یا اصلا خودشان پوشش خوبی ندارند. نکته مهم اینجاست که رطب خورده نمی‌تواند منع رطب کند؛ یعنی خود مرد باید عامل به اصول اخلاقی باشد. ضمن آنکه باید خواسته‌های مرد مطابق قوانین شرعی باشد و نه یک چیز سلیقه‌ای.
  3. یک دفعه انتظار تغییر نداشته باشید. هیچ‌کس یک شبه متحول نشده است. پس مردانی که علاقه دارند همسرشان حجاب مناسبی داشته باشد باید بدانند همان زن طی 30-20 سال گذشته با رویکرد دیگری زندگی کرده و الان برای تطبیق با شرایط فعلی نیاز به زمان کافی دارد. پس مردها باید با حوصله و صبر این زمان را در اختیار همسرشان قرار دهند تا پوشش‌اش را تغییر دهد.
  4. دستور ندهید. این را مردان باید بدانند که بیان خواسته مورد نظرشان باید همراه با احترام و شرایط ادب باشد نه به‌صورت فرمان یا دستور از بالا به پایین چراکه اینگونه رفتارها ایجاد مقاومت و حتی واکنش‌های لجاجت‌آمیز در پی دارد. برای همین، درخواست‌های اینچنینی باید در فضایی صمیمانه و به دور از چالش باشد.
  5. چه‌کسی هست که از گفت‌وگو‌کردن ضرر کرده باشد. هر چقدر که میزان گفت‌وگو بین همسران زیادتر شده مشکلات در آن خانواده بهتر حل شده است. پس بحث‌های دوستانه و آرام در مورد مزایای حجاب با همسران می‌تواند سرآغاز مناسبی برای شروع این حرکت باشد. اگر خود مرد توانایی علمی و گفتاری ندارد باید از کتب و مقالات یا محصولات دیگر فرهنگی برای همسرش استفاده کند. حتی دیدن برخی فیلم‌های ایرانی که در سال‌های اخیر با رویکرد عفاف و حجاب ساخته شده‌اند می‌تواند راهگشا باشد.
  6. زن‌ها هم غالبا مثل مردها غیرت دارند. پس مردها می‌توانند از این اهرم برای تحریک زن‌ها استفاده کنند. بنابراین بیان واقعی این نکته که هیچ مردی راضی نیست چشمان هوس‌باز افراد بی‌قید بر همسر آنها بیفتد می‌تواند از نظر احساسی محرک خوبی برای آغاز حجاب باشد.
  7. این را بارها گفته‌ایم که مقایسه، تحقیر یا گفتار آزار‌دهنده نه‌تنها مؤثر نیست بلکه موجب بروز نتایج معکوس می‌شود. هر چقدر ما به مردها می‌گوییم که نکته‌های زیادی را در این رابطه رعایت کنند به بانوان هم می‌گوییم که اجرای خواسته همسرانشان نشانگر شکست، عقب‌نشینی یا حقارت نیست. این را به این دلیل می‌گوییم که بعضی اوقات دوستان و نزدیکان خانم‌ها با تحریکات منفی از آنها می‌خواهند در این زمینه مقاومت کنند و همین موضوع موجب بروز اختلافات طولانی و تلخ شدن روابط زناشویی می‌شود.
  8. تداوم داشتن گفت‌وگو‌ها در افزایش میل زن به رعایت بیشتر حجاب خیلی مؤثر است. گاهی دیده شده مردها یک جمله در سال به زنشان می‌گویند که حجابت را رعایت کن بعد تا سال بعد دیگر پیگیر این خواسته نیستند و همین باعث بی‌خیالی زن می‌شود، درحالی‌که خواسته باید مداوم و در عین حال با آرامش وخونسردی باشد. ضمن اینکه تبدیل مباحث اخلاقی و علمی و فرهنگی به بحث‌های خسته‌کننده باعث دلزدگی افراد از معیارهای ارزشی می‌شود. بنابراین عمل به باورهای دینی استفاده از کلام عاطفی حتی عاشقانه برای اجرای یک قانون الهی و اجتماعی نه‌تنها نباید باعث شرم شوهران شود بلکه بزرگ‌ترین اهرم تشویقی در این موضوع به‌حساب می‌آید.
  9. کاری ندارد که هر موقع همسرتان با چادر یا با حجابی که شما از او درخواست کرده‌اید در جمع حاضر شد برای او گل بخرید یا کادویی در ‌شأن کارش به او هدیه دهید. حتی این کار را می‌توانید در همان جمع انجام دهید. حمایت عاطفی و معنوی شما از این کار باز کننده گره کور ماجراست. این حمایت‌ها هر چقدر بیشتر باشد زن‌ها علاقه بیشتری برای انجامش پیدا می‌کنند. پس فراموش نکنید که تشویق‌های مادی و عاطفی و بیان عبارات دلگرم‌کننده و تشویقی هنگام استفاده از حجاب توسط همسران عامل مهمی در تداوم این فرایند اخلاقی است. همچنین ایجاد و تقویت مهارت اجتماعی، عدم‌ترس از تمسخر دیگران و... را هم شما باید به همسرتان آموزش دهید. در حقیقت مردها وظیفه دارند تا مدتی نقش معلم مهربان را بازی کنند. شما حاضرید این کار را انجام دهید؟
  10. خب طبیعی است وقتی شناختی از موضوع حجاب وجود نداشته باشد در پاره‌ای موارد هم این اتفاق پیش می‌آید که خانم احساس می‌کند حجاب او استاندارد و براساس قوانین الهی است که همین تفکر باعث ایجاد مقاومت و لجاجت در آنها می‌شود. در اینگونه موارد مردان باید با ارائه معیارهای استاندارد حجاب مورد قبول شرع به بانوان الگوی اصیل و واقعی حجاب را نشان داده و دوستانه از همسران خود درخواست تطبیق رفتارهایشان با این معیارها کنند.
  11. خب گاهی دیگر واقعا نمی‌شود هیچ کاری کرد. روزهایی هست که مردها احساس می‌کنند همه راه‌ها را رفته‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند، بنابراین در مقابل ادامه لجاجت و عدم‌پذیرش زن، ممکن است شوهر خدای ناکرده روابط زناشویی را به جدایی و طلاق برساند که قطعا کار اشتباهی است. برای همین پیشنهاد می‌شود قبل از هرگونه تصمیم‌گیری غیرقابل جبران در این زمینه، شوهر یا آقایان از حضور کارشناسان دینی روحانیت و یا مشاورین مراکز مشاوره در این زمینه بهره بگیرند و اجازه ندهند که کاشانه آنها متلاشی شود. خانم‌ها هم بدانند هیچ‌چیزی بالاتر از حفظ اصل خانواده نیست و باید گاهی خودخواهی یا اثبات موقعیت و یا جایگاهشان را کنار بگذارند و آنطور زندگی کنند که همسرشان دوست دارد.
  12. ‌آیا اجازه دخالت به خانواده‌ها بدهیم؟ این سؤال جدی بسیاری از افراد در این زمینه است. کارشناس ما می‌گوید که اگر خانواده‌ها مخصوصا بزرگ‌ترهای خانواده نقش ریش سفیدی دارند و خانم از آنها حرف‌شنوی دارد بهتر است به‌عنوان راه‌حل آخر به آنها مراجعه کرد اما اگر چنین نقشی وجود ندارد و موضوع به دخالت خانواده‌ها می‌انجامد مطرح نشود بهتر است.

 

(نوشته شده توسط خانم زهرا صالحی)

روانشناسی زناشویی | اختلاف با مادر شوهر | رابطه زناشویی


اختلاف با مادر شوهر | روابط زناشویی

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «خویشاوندان به منزله بال و پر تو هستند که با آنها پرواز می کنی» پس کسی که ارتباط خود را با آنها قطع می کند به تعبیر ایشان قدرت پرواز را از دست می دهد و هر چه تعداد بستگانی که ارتباط ما با آنها قطع می شود بیشتر بشود در واقع قدرت پرواز ما کمتر می شود و اگر با همه قطع ارتباط کردیم زمین گیر می شویم.

اختلاف با خانواده شوهر
در اوایل و یا در حین مراسم ازدواج، و یا حتی سالها بعد، به دلیل تفاوت فرهنگی خانواده های دختر و پسر ، ممکن است مشکلاتی پیش آید و به دنبال آن،کدورت ها و دل چرکینی هایی از خانواده عروس یا داماد پدید آید.

اگر خانواده ها عاقل باشند و با صبر و زبان خوش، بر ناملایمات فائق آیند و دختر و پسر را راهنمایی کنند، که چه بهتر، اما مشکل زمانی پیش می آید که یکی از طرفین، صبر و تحمل خود را از دست داده و با بی احترامی، پرده های حرمت را پاره کرده و به اصطلاح، خانواده ها رویشان به هم باز می شود و آنچه نباید اتفاق بیفتد ، متاسفانه می افتد.

اولین راه حلی که برای این گونه مشکلات به نظر می رسد، قطع رابطه با خانواده شوهر است، اما آیا این کار عقلانی است؟ کسی که به این موضوع، حتی فکر می کند، آیا تبعات این کاری که می خواهد انجام بدهد را در نظر گرفته است؟ آیا مهر مادر و فرزندی، الفت و دوستی پدر ، حمایت خویشاوندی و رضایت خدا را در ذهن دارد؟

در این نوشته می خواهیم تبعات قطع رابطه با خانواده شوهر را بررسی کنیم ، به این امید که بتوانیم از ضررهای غیرقابل جبرانی، جلوگیری کنیم.

۱- شوهرت یاغی است…
وقتی که ارتباط کسی، با خانواده شوهر خویش قطع می گردد، مشکلات زیادی بر سر راه او قرار می گیرد. از جمله اینکه ، حتی در خانواده و دوستان خودش، او را فردی ناسازگار معرفی می کنند و می گویند که او اهل معاشرت نیست و یا مردم داری را نیاموخته است و یا او را کینه توز می دانند و می گویند که او اهل گذشت نیست و یا در باره اش گفته می شود که او نمی داند با مردم چگونه رفتار بکند. ممکن است دیگران به بدگویی او بپردازند و همین بدگویی ها، موجب افزایش دید منفی شوهر و فرزندانش، نسبت به وی شود، و شوهرانی که نسبت به هم دید منفی دارند، آیا زندگی آرام و زیبایی خواهند داشت؟

۲- ظهور و بروز علایم افسردگی و یا ابتلای به آن
اگر فردی به هر دلیلی، روابط خود را با خانواده و بستگان شوهر خویش قطع کرده باشد، در بسیاری از موارد شاهد آن بوده ایم که شوهر او نیز روابط خود را با خانواده و بستگان طرف مقابل قطع کرده است و بدین ترتیب هر دو در تنهایی در یک خانه با هم به سر می برند و کسی با آن ها رفت و آمد نمی کند و در این خلوت بدون رفت و آمد به تدریج فرد دچار خلق افسرده وار می شود و در صورت ادامه، ما می توانیم شاهد بروز افسردگی در زندگانی خانواده جوان باشیم.

نبود قوم و خویش، برای رفت و آمد از یک طرف می تواند انسان را افسرده کند، اما نکته مهمتر، دلتنگی انسان برای خانواده اش است که حتی می تواند او را از پای بیندازد.

۳- کاهش برخورداری از حمایت های خویشاوندان
وقتی ما می توانیم از حمایت های خویشاوندان برخوردار شویم که با آن ها مرتبط باشیم. زیرا در آن صورت است که آنها مشکلات و نیازهای ما را دریافت می کنند و با خلقیات ما آشنا می شوند و به تدریج چگونگی حمایت از ما را در می یابند.

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «خویشاوندان به منزله بال و پر تو هستند که با آنها پرواز می کنی» پس کسی که ارتباط خود را با آنها قطع می کند به تعبیر ایشان قدرت پرواز را از دست می دهد و هر چه تعداد بستگانی که ارتباط ما با آنها قطع می شود بیشتر بشود در واقع قدرت پرواز ما کمتر می شود و اگر با همه قطع ارتباط کردیم زمین گیر می شویم.

شایان ذکر است که معمولاً خانواده دختر و خانواده پسر، پس از ازدواج از فرزند خویش حمایت هایی را به عمل می آورند. مثلاً در صورت مشاهده مشکلات مالی به آن ها کمک های اقتصادی می کنند و در صورت نداشتن مسکن برخی از خانواده ها آن ها را در منزل و مآوای خویش جای می دهند و یا در پرداخت اجاره و یا ودیعه مسکن آنها را یاری می نمایند، اما وقتی این خدمات صورت می گیرد که آن ها از فرزند و عروس و یا داماد خود راضی باشند.

از سوی دیگر خدمات والدین نیز فقط خدمات مالی و اقتصادی نیست، راهنمایی های آن ها که متکی بر تجربه است، نیز خود از جایگاه ویژه ای برخوردار است و می تواند در زندگانی جوانان راهگشا باشد.

از سوی دیگر پیران به دلیل برخورداری از عمر طولانی تر دارای دوستان متعددی هم می باشند که می توانند از خدمات آنان برای مساعدت به خانواده های جوان بهره مند بشوند و خانواده های جوان را در سختی ها یاری کنند. مثلاً به دلیل آشناهایی که دارند، ممکن است برای داماد خود که اشتغال خویش را از دست داده است. کاری پیدا بکنند و یا عروس خویش را که علاقه مند به انجام خدمات اجتماعی است، به کاری بگمارند و از سویی آنان هم نیاز به مصاحبت و همدمی و همدلی دارند، به ویژه اگر یکی از آن ها شوهر خویش را از دست داده باشد و روزگار را به تنهایی سپری کند که در این حال ضرورت دید و بازدید و رسیدگی به حال او از اهمیتی دو چندان برخوردار می باشد.

آمدن بستگان به منزل ما نشان از جاذبه ما دارد و اگر آن ها به منزل ما نیابند، این امر بیانگر نبود جذابیت ماست و خلاصه می توان گفت که به هر میزان دیگران با ما رفت و آمد بکنند و به ما مراجعه نمایند به همان میزان ما از جذابیت برخورداریم

معیار های اساسی انتخاب همسر از نظر اسلام

یکى از سپرهاى قوى براى حفظ دین، ازدواج است. تسریع در امر ازدواج فایده‏هاى فراوانى دارد و تأخیر آن زیان‏هاى بسیار. کم‏تر عاملى پیدا مى‏شود که به اندازه فساد و انحرافات جنسى، به نوجوانان و جوانان لطمه بزند. این مفاسد لطمه هایى مى‏زند که در کل زندگى و در طول عمر انسان تأثیر نامطلوب دارد. حال که ازدواج مفید و لازم است، باید ببینم معیارهاى یک همسر خوب چیست؟
در انتخاب همسر باید متوجه باشیم مى‏خواهیم کسى را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگى کنیم. نباید این مسئله مهم از روى احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان دچار همسر ناشایست یا نامتناسب و ناهماهنگ شود، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج مى‏کنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگى کنیم، می توانیم از هم جدا ‏شویم.
براى انتخاب همسر باید معیارهایى داشته باشیم؛ یعنى دختر و پسر، باید ملاک‏ها و میزان هایى داشته باشند و بدانند چه همسرى، با چه مشخصات و چه صفاتى مى‏خواهد؟ مى‏توان ملاک‏ها و معیارها و خصوصیاتى را که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، به دو قسم دسته بندى کرد:
1 - آن هایى که رکن و اساس اند و براى زندگى سعادتمندانه حتماً لازم اند؛
2 - آن هایى که شرط کمال هستند و براى بهتر و کامل‏تر شدن زندگى اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارند.
به طور کلی ملاک های دسته اول عبارتند از:
1 - تدیّن و دیندارى، کسى که پاى بند دین نیست، تضمینى وجود ندارد که پاى بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگى مشترک باشد. اگر یکى دیندار و دیگرى بى دین باشد، زندگی آنان روى سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بى دین باشند، باز تضمینى وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دیندارى و تدیّن این است که پاى بند کامل به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحى و بى ریشه و بى عمل.
پیامبر(ص) به شخصى که مى‏خواست ازدواج کند، فرمود: «علیک بذات الدین؛ (1) بر تو باد که همسر دیندار بگیرى».
در مورد دیگرى فرمود: «کسى که با زنى به خاطر ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به حال خودش وامى‏گذارد و کسى که فقط به خاطر زیبایى با زنى ازدواج کند، دراو امور ناخوشایند خواهد دید. کسى که به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج کند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد کرد».(2)
دین دار بودن، به این است که داراى صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقه‏مند به قرآن و اهل بیت پیامبر(ص)، ترس از خدا داشتن، آبرونگه‏دار بودن، اسراف کار نبودن و...
2 - اخلاق خوب از ویژگى‏هاى لازم و اساسى براى همسر است. منظور از اخلاق خوب تنها خنده رویى و خوش خلقى نیست، بلکه به معناى اخلاق اسلامى داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است.
پیامبر(ص) فرمود: «اذا جاءکم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلوا تکن فتنة فى الارض و فساد کبیر؛(3) با کسى که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود خواهد آمد».
فردى از امام رضا(ع) سؤال کرد: براى دخترم خواستگارى آمده که بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «لا تزوّجه ان کان سیئى الخُلق؛(4) اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده».
نمونه خلاق بد، لجاجت و یکدندگى، تکبر نسبت به همسر، بى ادب بودن، بى وفایى، کینه توزى، سوءظن داشتن، سبکى و هرزگى، کم ظرفیتى و بى تابى، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.
3- شرافت خانوادگى: منظور از شرافت خانوادگى، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعى نیست، بلکه منظور نجابت و پاکى و تدین خانوادگى طرفین است، زیرا ازدواج با یک فرد مساوى است با پیوند با یک خانواده و فامیل ایجاد و یک نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست که انسان بگوید: من مى‏خواهم با خود این فرد زندگى کنم و کارى به کار خانواده‏اش ندارم. لذا پیامبر(ص) فرمود: «انظر فى أى شى تضع ولدک فان العرق دساس؛ نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار مى‏دهى، زیرا نطفه و ژن‏ها و خصوصیات ارثى، خواه ناخواه منتقل مى‏شود و تأثیر مى‏گذارد».
پیامبر(ص) فرمود: «بنگرید چه کسى را به همسرى بر مى‏گزینید، زیرا فرزندان، شبیه و مانند دایى هایشان مى‏شوند».(5)
باز حضرت فرمود: «ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله: و ما خضراء الدمن؟ قال: المرءة الحسناء فى منبت السوء؛ از سبزه‏هاى قشنگى که روى مزبله‏ها سبز میشود، پرهیز کنید. پرسیدند: مقصودتان چیست؟ فرمود: زن زیبایى که در خانواده پلیدى رشد کرده باشد (پسر نیز همین طور).(6)
4 - زیبایى: زیبایى نیز یک امتیاز است و در شیرینى و سعادت زندگى زناشویى تأثیر به سزایى دارد. اگرانسانى، قیافه ظاهرى و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممکن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا کند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگى را بر او تلخ نماید یا حتی بعد از ازدواج دل به دیگری دهد.
به همسران سفارش شده است که خود را براى هم بیارایند و یکدیگر را اشباع و ارضا کنند تا از انحرافات و مفاسد مصون بمانند.
5 - کفو همدیگر بودن: سنخیت و تناسب و همتایى در علم و سواد و دین و ایمان و فرهنگ و فکر و اخلاق و تحصیلات علمى و سن و مال اگر در تمامى جهات تناسب بیشتر باشد، مشکلات خانوادگى کم‏تر خواهد بود.(7)هر قدر روحیات دختر وپسر به یکدیگر نزدیکتر باشد پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیش تری برخوردار خواهد بود.دختر دیندار باید باشخص دیندار ازدواج کند زیرا دیندار وبی دین به طور طبیعی در مواردی با یکدیگر اصطکاک و در گیری خواهند داشت.فرد تحصیل کرده هم باید با شخص درس خوانده ازدواج کند تا یکدیگر را درک کنند.هم چنین تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دخترو پسر زیاد باشد پس ازگذشت سالیانی چند استحکام خانواده دچار تزلزل می شود.البته همانندی کامل امکان پذیر نیست و نباید در انتخاب همسر وسواسی بود ، ولی همانندی نسبی لازم است.
ملاک‏ها و معیار و مسائل دیگرى که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد است در دسته‏ى دوم قرار مى‏گیرد و مى‏توان از آن صرف نظر کردمانند: هم نژاد بودن یا هم شهری بودن یا هم زبان بودن.
پى‏نوشت‏ها:
1 - وسائل، ج 14، ص 30.
2 - وسائل، ج‏14، ص 31.
3 - همان، ص 51.
4 - بحار، ج‏100، ص 235.
5 - جواهر،ج 29، ص 37.
6-وسایل الشیعه ج20 ص48
7- على اکبر مظاهرى، جوانان و انتخاب همسر، با تلخیص و اضافات.

ویـژگی های یـک ازدواج سـالم و موفـق



جامعه‌شناسان و روانشناسان مختلفی در بررسی ازدواج‌های سالم، ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را برای کسانیکه می‌توانند روابطی موفق و رضایت‌‌بخش داشته باشند، مشخص کردند. این افراد اینگونه اند:
1. فلسفه‌ای سالم از زندگی با ایدآل‌های مشخص دارند.
2.
 دوستی، احترام و عشق بین آنها هر روز بیشتر میشود.
3. علایق و فعالیت‌های مشترک زیادی دارند.
4. از همراهی یکدیگر لذت می برند.
5. اعتمادپذیر هستند و میتوانند اعتماد کنند، صادق و در عین حال موقعیت‌شناس هستند.
6. به یکدیگر وابسته اند.
7. از موفقیت‌های همدیگر احساس غرور کرده و همدیگر را از ته دل تحسین میکنند.
8. به کار یکدیگر علاقه‌مند بوده و به آن احترام میگذارند.
9. در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت میکنند.
10. سعی میکنند کارهای خسته‌کننده‌ و یکنواختی مثل کارهای خانه را با هم تقسیم کرده و آن را برای هم جذاب کنند.
11. امید و آرزوهایی واقع بینانه مرتبط با اهدافی قابل دستیابی دارند.
12. مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را میپذیرند.
13. اگر لازمه رسیدن به اهدافشان ادامه تحصیل است، صبورانه ازدواجشان را برای این منظور عقب می اندازند.
14. مشکلات را چالش‌هایی می بینند که باید بر آن فائق آیند.
15. قبل از تصمیم‌گیری نهایی برای انتخاب همسر، حداقل سه مورد دیگر را نیز بررسی و به طرق غیرمخرب برهم خوردن روابط را تجربه کرده اند.
16. میتوانند با وضعیت مالی موجود خود زندگی کنند.
17. از ضعف‌های خود مطلع بوده و برای تغییر تلاش موثر نشان میدهند.
18. از انتقاد به طور هوشمندانه‌ای استفاده میکنند اما تعادل را اینطور برقرار میکنند که تحسین‌ها بیشتر از انتقادات باشد.
19. انسان‌هایی "واقعی" هستند.
20. میدانند که روابط رو به رشد به افراد کمک می‌کند به خود مطمئن‌تر شوند.
21. در فعالیت‌های سالم فیزیکی شرکت میکنند. خوب غذا می خورند، ورزش میکنند و به اندازه کافی می خوابند.
22. کمتر از طعنه و کنایه استفاده میکنند، کمتر غر میزنند و شکایت میکنند.
23. از حرف زدن و گوش دادن به هم لذت میبرند، حتی اگر در مورد موضوعاتی باشد که با هم اختلاف‌نظر دارند.
24. عشق‌شان جنون‌آمیز و عجله‌ای نیست (بیش از ۶۰ درصد از طلاق‌های زودهنگام به علت ازدواج عجله‌ای است که در آن زوج بسیار جوان بوده، آشنایی زیادی با هم نداشته و مدت زمان نامزدی کوتاه بوده است).
25. همدل هستند و برای برآوردن نیازهای همدیگر تلاش میکنند.
26. با هم فرار نکرده اند (80 درصد زوج‌هایی که با هم فرار می‌کنند، طلاق می‌گیرند).
27. به همان اندازه که دوست دارند در رابطه دریافت‌کننده باشند، دهنده هستند.
28. از دوران نامزدی خود برای آشنایی کامل و رشد هرچه بیشتر عشقشان استفاده میکنند.
29. به دقت مشکلات و مسائلی که برایشان پیش می‌آید را بررسی میکنند، معایب و مزایای همه انتخاب‌ها را در نظر میگیرند. سعی نمیکنند در مورد مسائل مهم رابطه‌شان، با عجله نتیجه‌گیری کنند.
30. با احترام و محبت ازدواج میکنند نه از روی دلسوزی.
31. خانواده‌های همدیگر را باوجود اشکالاتشان، دوست دارند.
32. در طول دوران نامزدی در مورد مسائل مختلف جنسی بحث میکنند.
33. از شوخی و شوخ‌طبعی به صورتی درست و غیرمخرب استفاده میکنند.
34. از میزان محبت ارائه شده در رابطه‌شان راضی هستند.
35. سعی میکنند خصوصیات اخلاقی که برای همسرشان آزاردهنده است را تغییر داده و اصلاح کنند.
36. سعی نمیکنند بیش از حد به اشتباهات گذشته بپردازند، نگاهشان به آینده است تا چنین مواردی دیگر پیش نیاید.
37. قدرت بخشیدن دارند و از طرف همسرشان نیز بخشوده میشوند.



اختلاف سن مناسب برای عروس و دامادها کشف شد!

 
 و عشق قسمت روابط دختر و پسر- اختلاف سن مناسب برای عروس و دامادها کشف شد!
 
 
بر اساس گزارش سیدنی مورنینگ هرالد، به گفته این دانشمندان، فاکتور سن بیش از سایر فاکتورها از قبیل سطح
 
فرهنگی و یا ریشه های جغرافیایی در ایجاد حس مشترک میان زن و شوهر نقش دارد.
 
 
محققان دانشگاه ملی استرالیا با مطالعه بر روی حدود دو هزار و 500 زوج استرالیایی خوشبخت و بدبخت به مدت 6
 
سال بین سالهای 2001 تا 2007 فاکتورهای سازگاری و بحران در روابط زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. یکی از
 
این فاکتورها "سن" است که از در یک ازدواج خوب از اهمیت بالایی برخوردار است.
نتایج این تحقیقات نشان می دهد برای زنان بهتر است با مردانی ازدواج کنند که حداکثر 8 تا 9 سال از آنها بزرگتر و
 
یا در نهایت دو تا سه سال از آنها کوچکتر باشد. این اختلاف سنی تا حد چشمگیری پدیده طلاق را کاهش می دهد.
 
در حقیقت مردانی که سن آنها از همسران خود بسیار کمتر و یا بسیار بیشتر است شوهران خوبی نیستند.
بر اساس گزارش سیدنی مورنینگ هرالد، به گفته این دانشمندان، فاکتور سن بیش از سایر فاکتورها از قبیل سطح
 
فرهنگی و یا ریشه های جغرافیایی در ایجاد حس مشترک میان زن و شوهر نقش دارد. 

همسن بودن به این معنا است که زن و شوهر هر دو از دلبستگیهای مشابهی در موسیقی، سیاست و مسائل
 
مروبط به یک نسل برخوردارند به طوری که 17 درصد از جداییها در مواردی اتفاق می افتد که این اشتراکات وجود
 
ندارند.