ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

اجازه ولی در ازدواج دختر

هر کی نخونه با دمپایی میزنمش


دختری که به سن بلوغ و رشد رسیده در امر ازدواج آزاد و مختار است و هیچکس حتی پدر و مادر حق ندارند با شخص معینی را بر او تحمیل نمایند.صحت عقد مشروط است به اذن و رضایت او،و بدون رضایت او عقد ازدواج استوار نخواهد شد.زیرا اوست که می خواهد یک عمر با شوهر زندگی کند،بنابراین او نیز باید انتخاب کند و تصمیم بگیرد.

.
در این تردید نیست که اجازه دختر برای صحت عقد ازدواج ضرورت دارد،لیکن در اینجا مسأله دیگری مطرح است که آیا علاوه بر اذن دختر،اجازه ولی شرعی یعنی پدر و جد پدری نیز برای صحت عقازدواج حب تزوج زواج متعة متعه ازدواج موقت اجازه پدر دختر برای ازدواج موقت ضرورت دارد یا نه.در اینجا احادیث و فقه اسلامی بین دختری که هنوز شوهر نکرده و با کره است و بین دختر شوهر کرده و بیوه فرق گذاشته اند. زن بیوه در ازدواج مجدد کاملاً آزاد است و نیازی به کسب اجازه از پدر یا جد پدری ندارد.هرمردی را که پسندید و دوست داشت می تواند با او ازدواج کند گرچه دیگران مخالف باشند.
مردی می گوید:از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که آیا زن بیوه می تواند(بدون اذن پدر)ازدواج کند؟ فرمود: «او مالک نفس خودش می باشد،اگر قبلاً شوهر داشته می تواند با مرد دلخواه خود،در صورتی که کفو او باشد ازدواج کند. »
اما در مورد عقد دوشیزه با کره،بعد از انتخاب و رضایت خودش،باید از پدر یا جد پدری او نیز کسب اجازه کرد و با صلاحدید و مشورت آنها اقدام نمود.
در این مورد نیز اجازه دخترشرط اساسی بلکه رکن عقد است لیکن شارع مقدس اسلام برای رعایت احتیاط و مصلحت به دوشیزگان توصیه می کند که در هنگام انتخاب همسر با پدر یا جد پدرشان مشورت نمایند و اجازه آنها را کسب کنند.اسلام در این مورد نیز از دختر سلب استقلال و آزادی نمی کند بلکه برای رعایت حال او و جلوگیری از خطا و اشتباه،توصیه می کند که از تجربیات پدر و جدش استفاده کند و رضایت آنها را جلب نمایند.


علت قضیه این است که دوشیزه با کره که هنوز شوهر نرفته در این مورد خام و بی تجربه و ساده اندیش است.با مردی زندگی نکرده و خوب و بد آنها را بدرستی تشخیص نمی دهد،از یک نوع شرم و خوشبینی و زودباوری که لازمه دوشیزه بودن است برخوردار می باشد،از حیله و نیرنگ بعضی جوانان شیاد بی اطلاع است.

او تشنه عشق و علاقه و محبت است و نمی داند که همه جوانان در اظهار علاقه صادق نیستند،وقتی جوانی نسبت به او اظهار عشق و محبت کرد،در اثر ساده اندیشی او را صادق می پندارد و جواب مثبت می دهد،در صورتی که ممکن است فریبکار و حقه باز و شیاد باشد.دوشیزگان با معیارهای اصیل ازدواج خوب آشنا نیستند و در این باره نیاز به مشورت و کمک دارند،و چه مشاوری دلسوزتر از پدر یا جد پدری سراغ دارید.( البته این رو اضافه کنم که بعد ازدواج اختلافات رو پیش والدین نیاورید چون احساساتشون باعث میشه یک طرفه به قضیه نگاه کنند و یک مشاور دلسوز و بی طرف انتخاب کنید که همه ی جنبه هارو در نظر بگیره)

به همین جهت اسلام به دوشیزگان توصیه می کند که در مورد ازدواج،با پدر یا جد پدری خود مشورت کنند و رضایت او را جلب نمایند.و بدین وسیله خود را از خطرات و عواقب سوء ازدواجهای ناسنجیده و حساب نشده مصون بدارند.اما لازمه سخن این نیست که دختر مسلوب الاراده باشد و هر ازدواجی را که به او تحمیل کردند بپذیرد،بلکه او هم عاقل و رشید است هر که را خواست می پذیرد و اگر تمایل نداشت رد می کند. بنابراین اجازه پدر یا جد پدری شرط صحت ازدواج است نه تمام علت .

در همین مورد هم در فقه اسلام دو مورد استثنایی وجود دارد:مورد اول اینکه دختر نیاز به شوهر دارد و شوهر مناسبی هم برایش پیدا شده لیکن دسترسی به پدر و جد پدری نیست تا کسب اجازه کند،در این صورت خود دختر می تواند ازدواج کند و نیازی به کسب اجازه پدر و جد ندارد.مورد دوم اینکه دختر نیاز به شوهر دارد،شوهر کفو و مناسبی هم برایش پیدا شده لیکن پدر اشکال تراشی و بهانه جویی می کند و حاضر نیست دخترش را شوهر بدهد،در چنین موردی هم ضرورت کسب اجازه پدر ساقط می گردد.
در خاتمه یادآور می شویم که :درصورتی هم که ولایت باشد فقط برای پدر و جد پدری است و به جز این دو نفر هیچکس حق ولایت ندارد.نه مادر،نه برادر،نه عمو،نه دایی،نه جد مادری،صحت عقد دختر مشروط به کسب اجازه هیچیک از اینها نیست.لیکن ما به همه دختران،چه بیوه و چه باکره،توصیه می کنیم که هنگام انتخاب همسر سعی کنند رضایت پدر و مادر و حتی برادر بزرگ خود را کسب کنند و این موضوع به نفع آنها خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد