وقتیکه نخستین بار با همسرتان ملاقات کردید، فکر میکردید تنها چیزی که هیچگاه به خاطر آن با همسرتان مشاجره نخواهید کرد، مسائلی مادی است زیرا خود را عاشق او و او را عاشق خود میدیدید و فکر نمیکردید که مسائل مادی و روابط شما را تیره کند. اما این مسأله فقط در رابطه شما وجود ندارد، بلکه مشکل بسیاری از زوجهاست. همه ما اهدافی داریم و فکر میکنیم که در طی زمان به آنها میرسیم و وقتی به آنها نمیرسیم، ناراحت میشویم و اجازه میدهیم که پول و مسائل مادی به ازدواج و زندگی مشترکمان آسیب برساند.
پژوهشهای به عمل آمده در سال ۲۰۰۹ نشان میدهند زوجهایی که دستکم هفتهای یکبار به خاطر مسائل مادی با هم جنگ و مشاجره دارند، ۳۰ درصد بیشتر در معرض خطر جدایی هستند. راه حلی این مشکل چیست؟ بهتر است یاد بگیریم که در مورد مسائل مادی در مواقع خاص و در موقعیتهای درست و مناسب صحبت کنیم و پرداختن به آنها را باعث ایجاد تعارض در خانواده نکنیم.
زمانبندی کنید
ادامه مطلب ...متاسفانه این روزها آمار نسبتا بالایی از طلاق در کشورمان اعلام شده که تا حد زیادی نشان از انتخابهای نادرست همسر دارند. عجیب نیست؟ در زمانه ای که انواع اطلاعات، از کتب و اینترنت در دسترس است و انواع مشاور و روانشناس در اختیار همگان هستند تا انتخاب مناسبی داشته باشند ، افراد تحصیل کرده اند و خانوادهها هم انواع حمایتها و پشتیبانیها را به عمل میآورند باز هم انتخابها نامناسب و ناهماهنگ اند و حتی این ناهماهنگی بیش از پیش به چشم میخورد. به نظر شما علت این همه ناهماهنگی و جدایی چیست؟ آیا جوانها خودخواهتر و بیگذشتتر شدهاند؟ آیا حالا که دخترها کار میکنند و درآمد دارند خود را ملزم به ماندن در شرایط سخت زندگی مشترک نمیبینند؟ آیا مولفههایی مانند داشتن فرزند دیگر نمیتواند زن و مرد را وادار به ماندن در زندگی مشترک کند؟ یا دخالت و آزار خانوادهها بیشترشده؟ شاید هم تصور دختر و پسرها از ازدواج تغییر کرده است؟
شاید افراد انتخاب نادرست را دلیلی برای ماندن در یک وضعیت نامطلوب نمیدانند و وقتی با شناخت ناقص و ناکافی وارد زندگی مشترک میشوند دیگر حاضر نیستند با کسی که با او مشترکات لازم ندارند باقی بماند. مطمئنا دلایل جدایی متنوع و متعددند و نمیتوان همزمان به همه آنها پرداخت؛ اما در این جا، به یکی از دلایل ناسازگاری در زندگی مشترک که متاسفانه عمومیت هم دارد خواهیم پرداخت.
همسرم را هر طور شده تغییر میدهم!
ادامه مطلب ...دوران عقد در واقع دورانی است که شما به لطف نزدیک تر شدنتان به همسر خود، شناختی از او به دست می آورید که شاید هیچ کس دیگر نتواند تا این حد او را بشناسد و این البته صرف نظر از لذتی است که از با هم بودن نصیب تان می شود.
در دوران عقد احساسات عاطفی شکل می گیرد و رابطه جنسی اگر کنترل شده و خفیف باشد می تواند به شکل گیری و ظهور این احساسات کمک زیادی کند. با این حال، رابطه جنسی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی که تنها براساس این رابطه شکل بگیرد پایدار و استوار نمی ماند.
اما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده است است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟
اگر قرار باشد پاسخ این سوال را در یک عبارت بگوییم، باید بگوییم هیچ کدام! رابطه جنسی در دوران عقد تعاریف خاص خودش را دارد. شما شرعا همسر هستید و اگر یک رابطه کامل با هم داشته باشید که حتی منجر به بارداری شود، باز هم شرعا و قانونا کسی نمی تواند به شما خرده بگیرد. اما آنچه در این میان شک و تردید به وجود می آورد، عرف است.
ادامه مطلب ...تفاوت زندگی مشترک با دوستی های عاشقانه!
بسیاری از جوانان تصور میکنند که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند .
بسیاری از جوانان تصور میکنند که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند . در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک میباشد
دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها میتوان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت . دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است . اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست . برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو میاندیشد و به همه خواسته هایت تن در میدهد . زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو میخواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش میکند
.
در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت میکردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان میآوردی و احساس میکردی که گذشته و حالت از خودت میباشد . و آزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی . همه چیز را عاشقانه مینگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی میگذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت . اما همین که وارد زندگی مشترک میشوی شرایط کاملا تغییر میکند . اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است . اینجا صحبت از یک عمر زندگی است . اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است . در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه میکرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی
.
دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است . در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی . اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت میباشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده میکنی . اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار میگیرند . ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار میدهند . اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر میکرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود
ادامه مطلب ...اتفاقات بزرگ به ندرت مانعی در سر راه عشق می شوند , مسایل کوچک و بی اهمیت ، بیشترین ضربه را می زنند. زن دوست دارد خمیر دندان را از وسط فشار دهد ، مرد آدم مرتبی است می خواهد خمیر دندان را از ته فشار بدهد و مصرف کند . هرچند این عمل کمی آزار دهنده است ، ولی نباید آن را تهدیدی جدی برای روابط خانوادگی دانست .
مرد هنگامی که از محل کار به منزل بر می گردد ، دوست دارد لباسهایش را روی صندلی بیندازد و زن از او می خواهد که آنها را آویزان کند و منظم باشد . زن دوست دارد برنامه منظمی داشته باشد ، شبهای خاصی مهمانی بروند و فقط آخر هفته مهمان بیاید ، اما مرد دوست دارد هر وقت دلش خواست بیرون برود و هیشه آماده پذیرایی از مهمانها باشد. مرد دوست دارد ، تعطیلاتش را هر سال در همان جای قبلی بگذراند و زن می خواهد مکانهای تازه ای ببیند و اتفاقات متفاوتی را شاهد باشد.
هیچ یک از این اختلافات نمی تواند اساس به هم ریختن یک رابطه شود ، اما جالب توجه است بگوییم که این مسائل کوچک تا چه اندازه تشدید کننده است و می تواند در نهایت به اختلافاتی چاره ناپذیر تبدیل شود.
جالب اینجاست ، که همیشه دو نفر با تمام نیرو برای غلبه بر مشکلات اصلی
تلاش می کنند ، ولی سرانجام مشکلات کوچک آنان را مغلوب می سازد ؛ چیزهای بی
اهمیتی که فرصت وخیم تر شدن یافته است.
و علت این مسئله نادیده گرفتن بسیاری از اختلافهای کوچک در زندگی است که منجر به انزجار از یکدیگر میشود.
و در اینجا هم به معنی مثال معروف میرسیم که :
قطره قطره جمع گردد
وانگهی دریا شود