ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

لباس ما ...و همسر من

هن لباس لکم و انتم لباس لهن

زنان چون لباسند برای همسرشان و مردان لباسند برای همسرشان


برای تمامی همراهان جوانی که به آنها توصیه میشود:شما و همسرانتان لباس و پوششی مناسب برای هم باشید. حال به ذکر چند خصوصیت از این کاربرد زیبای قرآنی میپردازیم.


لباس ما متناسب است با:

*اندازه ی ما *سلیقه ی ما * فرهنگ ما * مذهب و آیین ما * اداب و سنت ما

(همانطور که همسر من باید هم کفو من باشه)


*لباس ما عیبهای ما را فقط برای خودمان نگه داشته و نزد دیگران نشان نمی دهد.

(من نزدیک ترین فرد به همسرم هستم و او نیز نزدیکترین انسان به من است.ما به راحتی عیب های هم را نزد خودمان نگه میداریم و در صدد رفع آنها بر می آییم.)


*متناسب با زمان ها و مکان های مختلف لباس مناسب و متنوعی می پوشیم.

(من با همسرم متناسب با موقعیت های پیش آمده رفتار های متنوعی دارم و از نشان دادن رفتار ها و حالت های یکنواخت و بدون احساس پرهیز میکنم.)


*لباس ما برازنده ی ماست.

(همسر من تمام وجود من است. من به افتخار میکنم و به خودم به خاطر انتخاب ا آفرین میگویم.)


*لباس ما تمامی قسمت های بدن ما را می پوشاند.

(تمامی خصوصیات همسرم به من هم مربوط می شود. اخلاق و رفتارش،ایمان و مذهبش،افکار و اعتقادش و...پس ما در همه ی حالت ها و خصوصیات یکدیگر تاثیر میگذاریم.)


*لباس برای ما زینت است،نگهدارنده ی زیبایی ماست.زیبایی ما را بیشتر کرده و از هرز رفتن آن جلوگیری می کند.

(همسر من مایه ی عزت من است. من خوبی های او را در برابر دیگران بیان میکنم و سعی میکنم رفتار موثری در افزایش صفات خوب او داشته باشم.)


*لباس ما پوششی است مناسب در مقابل اشعه های مضر خورشید و ...

(من برای جلوگیری از تاثیر منفی بعضی رفتار ها در زندگیمان به خودم و همسرم توجه ویژه ای می کنم و ما به هم  تذکرهای سازنده ای می دهیم.)


*حلال و حرام بودن لباس(حتی یک دکمه از آن)در واجبات دین ما مانند نماز تاثیر میگذارد.

(ما در زندگیمان سعی میکنیم در چند مساله بیشتر تحقیق کنیم و از آنها در جاهای مناسب استفاده کنیم تا پاک بمانیم:

الف:چشم و نگاه هایمان


ب:گوش و شنیده هایمان


ج:زبان و گفته هایمان


د:فکر و نیت هایمان


ه:قلب و احساساتمان)


*لباسی که بیشتر دوست داریم بیشتر پوشیده و از آن نگهداری می کنیم.

(همسر من امانتی الهی در نزد من است. در امانتداری از این هدیه ی خداوندی نهایت تلاش را میکنم.)


*وقتی تنهای تنها هستیم و همه چیزمان را از دست می دهیم تنها لباس های تنمان است که برایمان می ماند.

(وقتی همه مرا از پیش خود می رانند و نا امیدم میکنند،همسرم تنها انسانی است که نزد من می ماند و بودنش مایه امید است و ادامه سعی و تلاشم.)


*لباس ما حافظ ما از خراش های جزئی است،اگر محکم تر باشد،ما را در برابر خراش های خطرناک تر نیز حفظ می کند.

(من و همسرم سعی می کنیم خودمان را با مطالعه و عمل بیشتر قوی تر کنیم تا در لحظه های گوناگون بتوانیم پشتیبان هم باشیم.)


*لباس مکمل ماست.

(وجود همسرم باعث می شود که نیمی از دین من تکمیل شود. ما هر دو برای تکمیل نیمی دیگر از دینمان می کوشیم و استعدادها و توانمندی هایمان را با هم رشد می دهیم.)


*اگر لباس نباشد،بدن انسان در برابر چشم های بیگانگان اسراف می شود.

(من و همسرمیکدیگر را در برابر چشمان هرزه نا اهلان حفظ می کنیم،خوب می مانیم،زیبا می مانیم و برای هم می مانیم.)



لباس ما...و همسر من...


شما چه نظری دارید؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد