بیشتر زنان درباره مرد ایده آل خود خیال بافی می کنند اما باید بدانند که حتی یک مرد ایده آل هم کم و کاستی هایی دارد. من با رجوع به خانم ها و پرس و جو از آنها به این نتیجه رسیدم که تقریبا تمام مردها عاداتی مشابه و آزاردهنده دارند. اگر فکر می کنید که به سادگی می توانید رفتار مرد مورد علاقه خود را تغییر دهید، سخت در اشتباه اید. شاید بارها در اینترنت به دنبال روشی برای خلاصی از عادات بد شریک زندگی تان گشته اید، اما من به شما پیشنهاد می کنم این واقعیت را بپذیرید زیرا بی تفاوتی و بی توجهی جزو طبیعت رفتار مردها است.
زنان زیرک می دانند که گاهی باید چشم های خود را روی عادت بد همسرشان ببندند و اگر رفتاری که از او می بینند واقعا آزار دهنده است، با گفتگو آن را حل کنند. اما اگر واقعا شریک زندگی تان را دوست دارید، از نقد و سرزنش کردن او بپرهیزید. این راه به شما در برقراری رابطه ای مستحکم کمک خواهد کرد. اگر به دنبال رابطه خوب و با دوام هستید، بر صبر و دانایی خود بیافزایید.
ما در اینجا تعدادی از عادات مشابه در بیشتر آقایان را برایتان آورده ایم، تا با خواندن آنها بدانید که این رفتار مختص همسر شما نیست و در رفتار اکثر آقایان دیده می شود. یادتان باشد، هیچ انسانی کامل نیست.
اعتیاد به بازی های رایانه ای
نمی دانم چرا ولی امروزه بسیاری از مردان رفتاری شبیه نوجوانان دارند. آنها ساعت ها روبه روی مانیتور می نشینند و خودشان را با بازی های رایانه ای سرگرم می کنند طوری که رفتار آنها موجب آزار تمام اعضای خانوده می شود. به نظر من این افراد در دنیای مجازی خود زندگی می کنند.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا افراد پس از یک روز سخت کاری، به بازی های رایانه ای پناه می برند؟ یکی از دوستانم در این باره به من گفت: «بازی استرس را دور می کند». اما متاسفانه آنها هنوز درک نکرده اند که برای این کار پیر شده اند. اگر می خواهید از این عادت همسرتان رها شوید، سعی کنید با بهترین روش حواس او را پرت کنید تا از دنیای مجازی خود بیرون بیاید. به عنوان مثال ورزشی گروهی انجام دهید یا روی فعالیت های مورد علاقه او تمرکز کنید.
پنهان کردن احساسات درونی
برخلاف زنان، بیان احساسات درونی برای مردان دشوار است. آنها به دنبال شانه ای برای گریه کردن نمی گردند و هیچ گاه راز دل شان را پیش دیگران فاش نمی کنند. متاسفانه از نظر آنها بیان احساسات نشانه ضعف است و از طرف دیگر اعتقاد دارند که پنهان نمودن آنها بهترین راه برای محافظت از خود و اجتناب از مشکلات است در صورتی که این رفتار برای زنان بسیار آزار دهنده است زیرا هیچ درکی از آن ندارند.
ثابت شده زنان نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند زیرا احساسات مثبت و منفی خود را بروز می دهند. به همسر خود بگویید که پنهان کردن احساسات می تواند برای سلامت ذهن و بدن مضر باشد در حالی که بیان شان بسیار لذت بخش است.
پوشیدن هر روز یک دست لباس مشابه
مردها پیچیده و عجیب هستند و باید اعتراف کنم که خرید کردن در عادات مورد علاقه آنها نمی گنجد. آنها تمایلی به تغییر لباس های کمد خود ندارند زیرا معتقدند که یک جفت کفش، دو جفت شلوار و چند عدد تیشرت برای این که زیبا به نظر برسند، کافی است. اما زنان بر خلاف آنها عمل می کنند. آنها دوست دارند به همسرشان بقبولانند که خرید کردن بسیار لذت بخش است. تنها راه این است که شما خود برای خرید لباس همسرتان اقدام کنید. تنها در این صورت او از پوشیدن یک دست لباس مشابه دست بر می دارد.
بی توجهی
بی توجهی یکی از آزاردهنده ترین رفتار مردان است. تحقیقات نشان داده که مردان زیادی به بیماری فراموشی مبتلا هستند. این طور به نظر می رسد که آنها در جهان دیگری سیر می کنند طوری که نمی توانند چیزهایی که برای زنان اهمیت دارد مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و غیره را به خاطر بسپارند. البته زنان باید بدانند که عوامل مختلفی از جمله افسردگی، استرس، فشار کار و عصبانیت بر حافظه آنها تاثیر منفی می گذارد. زنان عاقل در این مواقع، از قبل همسر خود را آگاه می کنند. آنها باید بدانند که این رفتار نشانه بی تفاوتی نیست بلکه جزوی از طبیعت مردان است.
آنها معتقدند زنان بدترین رانندگان هستند
متاسفانه تمام مردان فکر می کنند که رانندگی زنان خطرناک است. یک بار من از همسرم دلیل این طرز فکر را پرسیدم و او در جواب گفت: «حتی پیش از زمانی که مردها به این نتیجه برسند، دانشمندان کشف کردند که باید مراقب رانندگی زنانی که پشت فرمان نشسته اند، باشیم.» اما من واقعا با این جمله مخالفم. به نظر من یک زن به اندازه یک مرد می توانند راننده خوبی باشد اما مردها مدام سعی دارند ثابت کنند که علت تمام تصادفات، زنان هستند. در واقع این زنان هستند که می توانند حتی در بدترین شرایط از تصادف جلوگیری کنند.
منبع:برترین ها
سلام با تشکر از همراهی چند ساله شما از ما نرم افزاری حاضر کردم برای آموزش هک بازی های کامپیوتر به صورت حرفه ای هیلی هم روش زحمت کشیدم واقعا کامله اینترنت رو زیر و رو کردم این از همه کاملتره و در صورت حمایت کامل تر خواهد شد
به خاطر شما بازدید کننده گرامی کد تخفیف 50 درصد ایجاد کردم فقط مخصوص شما کد زیر رو در اونجا بزنید:
Ezdevajmovafagh69
سایت زیر بروید
الگوهای رفتاری خطرناک و ناسالم همیشه چندان واضح نیستند. همه ما ممکن است در دورهای از زندگی گرفتار روابط مسموم شویم. و رفتارهای کنترل گر هیچ مرز و محدودیتی نمیشناسد – آدمها در سن، جنسیت، گرایش جنسی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی ممکن است در روابط خود سلطه گر باشند.
یک فرد کنترل گر در ذهن خیلی از ما کسی است که دیگران را از مسیری که در زندگیشان میروند سرزنش کرده، خشونت فیزیکی دارد یا به طور مداوم تهدید کرده یا اولتیماتوم میدهد. ما این فرد را قلدری تجسم میکنیم که به هر کس که میرسد او را تحقیر کرده و مدام به همسرش دستور میدهد. بااینکه این علامتها به شدت مشکلساز هستند اما نشانههای دیگری هم هست که به طور کاملاً متفاوتی خود را نشان میدهند.
افراد زورگو و کنترلکننده برای تسلط یافتن بر همسرشان از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. گاهیاوقات این کنترل احساسی آنقدر پیچیده میشود که کسی که تحت کنترل قرار گرفته باور میکند که خودش فرد زورگوی جمع است و یا خیلی خوششانس است که همسر کنترلکنندهاش او را تحمل کرده و با او مانده است. این رفتار چه منجر به مشکلات و آزارهای احساسی و فیزیکی بیشتر شود یا نشود، وضعیت سالمی در رابطه به حساب نمیآید. اگر بیشتر از چند مورد از علامتهای زیر را در همسرتان مشاهده کردید، حتماً این مشکل را جدی بگیرید.
۱- جدا کردن شما از دوستان و خانوادهتان. ممکن است کمکم شروع شود اما معمولاً این اولین قدم برای کنترل کردن شماست. ممکن است از اینکه چقدر با برادرتان تلفنی صحبت میکنید شکایت کند یا بگوید از دوست صمیمی شما خوشش نمیآید و شما نباید دیگر با او معاشرت کنید. یا سعی میکند شما را برعلیه کسانی که تا پیش از این به آنها تکیه میکردید بشوراند. هدف او از بین بردن شبکه حمایتی شما و درنتیجه قدرتتان است تا احتمال اینکه بتوانید مقابل او بایستید کمتر شود.
۲- انتقاد مزمن- حتی اگر موارد کوچک باشد. انتقاد هم مثل جدا کردن شما چیزی است که کمکم شروع میشود. درواقع، ممکن است خودتان را متقاعد کنید که انتقادهای او فقط برای کمک کردن به شماست یا فقط ابراز عقیدهاش است که مدل لباس پوشیدن، حرف زدن، غذا خوردن یا رفتارهای شما را دوست ندارد و شما نباید به خودتان بگیرید. اما این انتقادها هرچقدر هم کوچک و جزئی باشند، بخشی دائمی از رابطه شما شده و احساس پذیرفتهشدن، دوست داشته شدن و ارزشمند بودن را برای شما سختتر خواهد کرد.
۳- تهدیدهای بیش از اندازه بر علیه شما یا خودش. خیلیها فکر میکنند که تهدید فقط باید فیزیکی باشد تا خطرناک و مشکلساز قلمداد شود. اما تهدید به ترک کردن، قطع کردن امتیازها یا تهدید به آسیب رساندن به خودش یا شما درست مثل خشونت فیزیکی مشکلدار است. برای هیچکس خوشایند نیست که در رابطهای باشد که مدام ترس از ترک شدن یا آسیب دیدن داشته باشد. خیلی وقتها تهدید به این خواهید شد که اگر او را ترک کنید، خانه، فرزندان و حمایت مالیتان را از دست خواهید داد. این تهدیدها چه واقعی باشند چه غیرواقعی راهی برای کنترل کردن شما برای به دست آوردن فرمانبرداریتان است.
۴- شرطی کردن محبت/توجه/جذابیت. «اگه فلان کار را انجام بدی بیشتر دوستت خواهم داشت.» «اگه وزنت را پایین بیاری برای من جذابتر میشی.» «اگه حتی زحمت شام درست کردن به خودت نمیدی واقعاً نمیدونم این رابطه به چه دردی میخوره.» «اگه بیشتر به موهات برسی به نظر من خوشگلتر میشی.» «اگه دانشگاهت رو تموم کنی شاید بتونی حرفی برای گفتن با دوستای من پیدا کنی و از جمع عقب نمیمونی.» همه این حرفها پیام یکسانی دارند: شما، در این لحظه، به اندازه کافی خوب نیستید. این رفتار بسیاری از افراد سلطه گر در روابط کنترلکننده است.
۵- چرتکه انداختن برای کمکهایش. روابط سالم و بادوام کاملاً متقابل هستند. این جزء ذات چنین روابطی است که دو طرف برای کمک به همدیگر از هیچ فرصتی دریغ نکنند. اما اگر میبینید طرف شما بخاطر کوچکترین اقدامی که برای شما کرده است چرتکه میاندازد – چه با کینه به دل گرفتن باشد، چه طلب کردن عملی متقابل از شما و … – مسلم است که میخواهد جایگاهی بالاتر از شما برای خود حفظ کند.
۶- استفاده از عذابوجدان بعنوان یک ابزار. خیلی از افراد سلطه گر آنقدر مهارت دارند که میتوانند از احساسات خود فرد برعلیه خودشان استفاده کنند. آنها با ایجاد حس عذابوجدان در فردمقابل خود بخاطر کارهایی که بصورت روزمره انجام میدهد، به هدف خود برای کنترل کردن او میرسند چون طرفشان کمکم همه تلاش خود را میکند که آن حس عذابوجدان را پیدا نکند. اغلب فرد تحت سلطه قدرت خود را از دست داده و از نظرات شخصی خود در رابطه میگذرد و طبق میل فرد سلطه گر رفتار میکند.
۷- بدهکار کردن شما. افراد سلطه گر در ابتدای رابطه ژستهایی به شدت عاشقانه و رمانتیک دارند اما با نزدیکتر شدنتان به هم، خیلی از آن ژستها –هدایای گران قیمت، انتظار تعهد زودهنگام، بردن شما به رستورانهای لوکس و…– فقط برای کنترل کردن شماست. همه این کارها را میکند که شما معذب شوید که درمقابل کاری برای او انجام دهید و فرار کردن از آن رابطه را از نظر احساسی و منطقی برایتان سختتر میکند.
۸- جاسوسی کردن و بازجویی کردن مداوم. فرد سلطه گر احساس میکند حق دارد بیشتر از آنچه که میداند بداند. جاسوسیهایش را چه مخفیانه انجام دهد چه از شما بخواهد همه چیز را با او درمیان بگذارید، این تجاوز به مرزهای شماست. احتمال دارد تلفنهمراهتان را چک کند، رمز عبور پروفایلهای شما در رسانههای اجتماعی را طلب میکند، ایمیلتان را چک میکند و همه اینها را با گفتن اینکه به شما اعتماد ندارد یا به زبان آوردن جمله کلیشهای «اگه کار اشتباهی نمیکنی از چی میترسی» توجیه میکنند. این رفتارها تجاوز به حریم شخصی شماست و نشان میدهد که این فرد هیچ تمایلی برای اعتماد کردن به شما ندارد و درمقابل میخواهد مثل پلیسها مدام شما را بازجویی کند.
۹- حسادت کردن، تهمت زدن و پارانویا. حسادتهای او در ابتدای رابطه برایتان جذاب است. باعث میشود تصور کنید برایش اهمیت دارید و مراقبتان است. اما وقتی این حسادتها شدیدتر میشوند، ممکن است ترسناک و تملکگرایانه شوند. کسی که با ارتباط شما با دیگران شک دارد و شما را بخاطر روابط سالمی که با دیگران دارید متهم میکند، فردی مضطرب، حسود، مبتلا به پارانویا و بیاعتمادبهنفس است. علاوه بر آن، از این رفتار برای کنترل شما در رابطه هم استفاده میکند.
۱۰- احترام نگذاشتن برای زمانی که دوست دارید تنها باشید. این هم روش دیگری برای نابود کردن قدرت شماست: ایجاد عذابوجدان بخاطر زمانی که نیاز دارید تنها باشید یا اینکه باعث شوند بخاطر این کارتان احساس کنید به اندازه کافی دوستشان ندارید و به همین دلیل میخواهید زمانهایی را بدون آنها بگذرانید. طبیعی است که دو طرف به یک اندازه به این اوقات تنهایی نیاز نداشته باشند، حتی اگر هر دو افراد برونگرا باشند نه درونگرا. در روابط سالم حرف زدن درمورد این نیازها افراد را به مصالحه میرساند. اما در روابطی که یکی از طرفین سلطه گر است، طرفی که به زمانی برای تنها بودن نیاز دارد فردی خودخواه قلمداد میشود که طرفش را نادیده گرفته است.
۱۱- وادار کردنتان به کسب اعتماد یا هر رفتار خوب دیگر. البته مطمئناً اعتماد شما به کسی که پنج سال است میشناسید تا کسی که یک ماه است با او معاشرت میکنید بیشتر است اما قسمتی از اعتماد باید در ذات یک ارتباط وجود داشته باشد. بعنوان مثال نباید لحظه به لحظه کارهایی که میکنید یا جاهایی که میروید را برای کسی توضیح دهید و همینطور طرفتان نباید حق دسترسی داشتن به اکانت ایمیل یا پروفایلهایتان در رسانههای اجتماعی را داشته باشد. اگر اعتماد چیزی باشد که مجبور شوید برای کسب آن تلاش کنید به جای اینکه جزء ذات ارتباطتان باشد، باید بدانید که رابطهتان مشکل دارد.
۱۲- گناهکار فرض کردن شما تازمانیکه خلاف آن ثابت شود. فرد سلطه گر مهارت زیادی در ایجاد این حس در شما دارد که کار اشتباهی انجام دادهاید، حتی قبل از اینکه بفهمید اصلاً چکار کردهاید. ممکن است از راه برسید و ببینید از چیزی که متوجه آن شدهاند یا در غیاب شما به آن فکر کردهاند عصبانی هستند. و آنقدر مدارک علیه کار اشتباهتان ارائه میکنند تا احساس کنید یک پرونده درست و حسابی علیه شما تنظیم کردهاند — حتی بااینکه اصلاً آن را درک نمیکنید. از جایی که لیوان قهوهاش را گذاشتهاید تا ناهار خوردنتان با یکی از همکارانتان بدون اینکه به او بگویید، همیشه به داشتن انگیزههای تبهکارانه متهم هستید. چرا اینکار را میکنند؟ بخاطر اینکه از آن برای وادار کردنتان به کاری یا چیزی استفاده کنند و یا تلاش کنند آنطور که آنها میخواهند رفتار کنید.
۱۳- خسته کردن شما از بحث و مشاجره تا جایی که کوتاه بیایید. خیلی از افراد سلطه گر با زیرکی حرف خود را به کرسی مینشانند اما خیلی از آنها هم آنقدر با شما بحث میکنند که بالاخره حرف خود را به کرسی بنشانند. این در مواردی که طرفشان منفعلتر باشد و حوصله بحث کردن طولانی مدا سر یک مسئله را نداشته باشد شایعتر است. با این روش طرفشان را از بحثهای طولانی خسته کرده و باعث میشوند حرفشان را بپذیرند.
۱۴- ایجاد احساس حقارت در شما بخاطر اعتقاداتتان. چه درمورد ایمان و اعتقادات مذهبیتان باشد، چه عقاید سیاسیتان. چه سنتهای فرهنگی یا دیدگاه شما نسبت به طبیعت انسان. خیلی خوب است که کسی که در زندگیمان است ما را به بحثهای جالب که باعث میشود دیدی متفاوت نسبت به دنیا پیدا کنیم، وارد کند اما اینکه عقاید شما را احمقانه جلوه دهد و تحقیرتان کند و سعی کند دیدگاه شما را درمورد چیزی که خیلی برایتان مهم است تغییر دهد اصلاً خوب نیست. به استقبال تجربیات و ایدههای جدید رفتن فوقالعاده است اما برای یک همسر سلطه گر این فقط یک خیابان یکطرفه است. او دوست دارد شما را وادار به پذیرفتن اعتقادات خودش کند.
۱۵- ایجاد این حس که ارزش با او بودن را ندارید. همسران سلطه گر چه با ایجاد این حس باشد که کمتر از آنها جذاب هستید یا با بزرگتر جلوه دادن دستاوردهای کاری خودشان نسبت به دستاوردهای شما یا مقایسه کردن شما با افرادیکه قبلاً در زندگیشان بودهاند، میخواهند وادارتان کنند که قدر اینکه با آنها هستید را بدانید. این باعث میشود سعی کنید برای خوشحال و راضی کردنشان بیشتر و بیشتر تلاش کنید.
۱۶. اذیت کردن و مسخره کردنهایی که ایجاد ناراحتی کند. شوخی و اذیت کردن یکی از روشهای ارتباطی در خیلی از روابط است. نکته مهم این است که این رفتار در هر دو طرف احساس راحتی و محبت ایجاد کند. اما در بسیار از روابط سلطه گر، آزار احساسی با جملاتی نظیر «فقط داشتم شوخی میکردم، نباید به خودت بگیری» توجیه میشود. این رفتار نه تنها شما را ناراحت کرده بلکه به داشتن واکنش نادرست هم متهم کرده است و در اصل به شما گفته میشود که در برابر اینکه چه احساسی پیدا کنید حقی ندارید.
۱۷- ارتباط جنسی که بعد از آن احساس ناراحتی دارید. رفتارهای سلطه گر و کنترلکننده همیشه راه خود را در اتاقخوابتان هم باز میکنند. گاهیاوقات در همان لحظه ارتباط جنسی هم هیچچیز برایتان خوشایند نیست و گاهی بعد از آن احساس ناراحتی به شما دست میدهد. در هر دو حالت وقتی ارتباط جنسی با او احساس خوبی به شما نمیدهد، نشانه این است که مشکلی وجود دارد.
۱۸- عدم تمایل به شنیدن نظرات شما. متوجه میشوید که مدام وسط حرف شما میپرد یا نظراتی که ارائه میکنید خیلی زود فراموش میشوند یا اصلاً توجهی به آنها نمیشود. مکالمات شما معمولاً تحت سلطه اوست تاجاییکه یادتان نمیآید آخرین باری که درمورد نظر شما سوال کرده است کی بوده است. همینطور هیچوقت اجازه نمیدهد درمورد رفتارهای او نظر و احساستان را ابراز کنید.
۱۹- مجبور کردن شما به رفتارهای ناسالم مثل اعتیاد به موادمخدر. زیر سوال بردن اهداف شما برای تناسباندام، وسوسه کردن مداوم شما به کشیدن سیگار وقتی ترکش کردهاید، احترام نگذاشتن به تصمیم شما به کمتر نوشیدن مشروبات الکلی و … همه اینها روشهایی است که همسر سلطهگر تلاشهای شما برای سالمتر زندگی کردن را خنثی میکند. ازآنجا که این افراد تلاش میکنند طرفمقابل خود را ضعیفتر کنند، ابزاری طبیعی برایشان به حساب میآید.
۲۰- از بین بردن اهداف تحصیلی و کاریتان با ایجاد حس تردید به خودتان. شاید همیشه فکر میکردید به دانشکده حقوق بروید و الان همسرتان باعث میشود احساس کنید که نمراتتان به اندازه کافی خوب نیست که در آن رشته قبول شوید. شاید همیشه دوست داشتید تجارتی برای خودتان راه بیندازید اما همسرتان افکار و ایدههای شما را احمقانه میداند و باعث شده است اعتمادبهنفستان را از دست بدهید. یک همسر سلطهگر با کاشتن بذر تردید درمورد استعدادها و تواناییهایتان، همیشه از شما بعنوان سلاحی علیه خودتان استفاده میکند. این روشی دیگر برای گرفتن استقلال شما و وابسته کردن بیشترتان به خودش است تا خواستههای او را بهتر انجام دهید.
فکر میکنید این رفتارها را در همسرتان میبینید؟ حتماً آن را جدی بگیرید!