ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

ازدواج عاقلانه زندگی عاشقانه

اولین راه برای این کار شناخت دو جنس از همه

خصلت های ثابت زن و شوهرهای ناراضی

http://otagh-khab.ir/wp-content/uploads/0889.gif

تقریبا هیچ فردی را روی کره خاکی پیدا نمی کنید که با هدف جدا شدن، ازدواج کند. همه ازدواج می کنند تا وارد مرحله تازه ای از زندگی بشوند و تجربیات جدیدی داشته باشند. خیلی از انسان ها با عشق و علاقه ازدواج می کنند. اما متاسفانه، در قرن جدید شاهد طلاق های بیشماری هستیم که به نظر بی دلیل و بی خود صورت گرفته اند.

زن و شوهر پس از ازدواج با مشکلات و اختلاف های متعددی روبه رو می شوند و وظیفه آنها برطرف کردن یا دست کم کمرنگ کردن این مشکلات است نه فرار از آنها! به طور مثال، یکی از بحث های زن و شوهرها سر تمیز کردن خانه است. خانم خانه عادت دارد هنگام آشپزی همه آشپزخانه را به هم ریخته و ظرف ها را کثیف کند و پس از اتمام کار، آنها را جمع و تمیز کند. اما مرد خانه از این مساله به شدت عصبی می شود و انتظار دارد در لحظه همه چیز مرتب شود و ظرف ها روی هم انبار نشوند. اینجا باید یکی از دو طرف کوتاه بیاید.

این افراد پس از جدایی همیشه نگران این هستند که آیا می توانند به غریزه خود اعتماد کنند؟ این نگرانی را دارند نکند همسر بعدی او نیز همین عادت ها را داشته باشد. مسلما هیچ فردی گوی بلورین برای پیشگویی ندارد اما برخی عادت ها و خصلت ها میان زن و شوهرها رواج بیشتری دارند. برای اینکه بدانید هنگام مواجهه با این خصلت ها چه باید بکنید، مطلب زیر را مطالعه کنید.

۴ سوار آخر الزمان

  ادامه مطلب ...

این اشتباهات نابودکننده زندگی مشترکند!

http://otagh-khab.ir/wp-content/uploads/0896.gif

عشق مثل یک کودک نوپاست و درست مثل هر کودکی نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر مراقب آن نباشید به راحتی نابود می شود و زندگی شما را به خطر می اندازد. ما یاد نگرفته ایم در مورد رفتار با همسرمان آموزش ببینیم بنابراین اشتباه کردن اجتناب ناپذیر است. اشتباهاتی که افراد در مورد زندگی مشترک انجام می دهند، معمولا بین تمام زوج ها مشترک است. اینها رایج ترین اشتباهاتی هستند که افراد در رابطه با همسرشان مرتکب می شوند و با ارتکاب آنها پایه های زندگی مشترک را سست می کنند. این اشتباه ها را بشناسید و از آنها اجتناب کنید.

۱٫ خودتان را فدا می کنید

زنان معمولا به راحتی از چیزهایی که در زندگی می خواهند می گذرند. آنها آمادگی این را دارند که نقش یک آدم وابسته به شوهر را بازی کنند و زندگی شان را وقف سرویس دادن و حمایت از همسرشان کنند. در حالی که زن باید یک شریک کامل و برابر در ازدواج باشد. زن ها عادت کرده اند از همسرشان تبعیت کنند و به جای خواست خودشان به خواست همسرشان تن دهند. همین موضوع به مرور آنها را از زندگی ناراضی خواهد کرد. درون این زن ها بعد از مدتی پر از خشم ناگفته از همسر می شود. آنها فکر می کنند همسرشان زندگی آنها را کنترل می کند درحالی که آنها خودشان آن شرایط را ایجاد کرده اند.از گوشه ای که برای خود درست کرده اید بیرون بیایید.

  ادامه مطلب ...

ازدواج کنیـم؛ اما با چشـمان بـاز ...

ازدواج کنیـم؛ اما با چشـمان بـاز ...


درست است که می شود حتی همسران پرخاشگر را طوری کنترل کرد که هنگام گفت وگو با آنها کار به دعوا نکشد، اما به هر حال اگر کسی پیش از ازدواج بتواند به ویژگی تندخویی طرف مقابلش پی ببرد می تواند از یک ازدواج اشباع شده از نگرانی، ترس و بگومگو جلوگیری کند.

می خواهید بدانید آدم های پرخاشگر و عصبی چه ویژگی هایی دارند و چگونه می توانید پیش از ازدواج این ویژگی ها را در آنها شناسایی کنید؟ بد نیست گفته های چند زن و مرد را که در نخستین دیدارهای پیش از ازدواج به ویژگی هایی چون خشونت طلبی، پرخاشگری و عصبی بودن طرف مقابل پی برده اند، بخوانید:


احمد ۴۰ ساله: دختری که با او آشنا شده بودم در ظاهر آرام و خوش اخلاق بود اما چند بار اتفاقی گفت وگوی تلفنی او را با خانواده اش شنیدم. او با اعضای خانواده اش تندی می کرد و وقتی تلفن را قطع می کرد باز هم همان دختر ملیح و خندان می شد! علاوه بر این، او وقتی با فروشنده ها صحبت می کرد هم ناگهان لحن صحبت کردنش را تغییر می داد و گاهی ناخواسته کلمات نادرستی استفاده می کرد.

ادامه مطلب ...

ازدواج هایی روی آب


1) ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر:
وقتی وضعیت در خانه ی پدری، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شود.

تعجبی ندارد که خیلی ها این راه گریز را انتخاب می کنند؛ اما به طور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه می اندازد.
یکی دو سال دیگر در خانه ی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آن وقت ممکن است شریک زندگی تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

2) ازدواج به دلیل نگرش یک جانبه ی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر:
البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما به طور واقعی، همسر آینده ی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال های آینده، زمانی که (بعد از 120 سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد.

3) ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت:
اگر شما شیفته ی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمی کنید، این ملاک مناسبی نمی باشد.
ایده ی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفه ی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، به طور یقین، عقلانی نیست و اشتباه می باشد.

4) ازدواج به دلیل ترحم و دل سوزی به یک فرد:
گاهی انگیزه ی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل های اقتصادی و اجتماعی و دلیل های دیگر است.
برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می پذیرد. چنین انگیزه هایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی می رود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می سازد.

5) ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی:
هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر می گیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک می شود که دو نفر که با هم ازدواج کرده اند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کرده اند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود.

6) فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا می شود:
به طور معمول، این گونه ازدواج ها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایه ای برای یک رابطه ی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، به طور مسلم رابطه ی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.

7) ازدواج، ابزاری برای دست یابی به خواسته های دیگر:
گاهی انگیزه ی اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله ای برای رسیدن به هدف های دیگر می شود.
برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج ها، بالا می باشد.

8) ازدواج به دلیل عشق سطحی و زودگذر:
گاهی دو نفر، چنان علاقه ای به یکدیگر پیدا می کنند که گمان می برند به راستی، عاشق هم هستند. وقتی هیجان با سرعت چشمگیری در رابطه ها پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود، پیش نمی رود؛ زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است.
صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمه ی یک رابطه ی محکم است، احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر چه قدر هم که هیجان آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی، اشتباه می شود. به همین دلیل، ازدواج هایی که در کوتاه مدت اتفاق می افتند، ممکن است خطرهایی را به دنبال خواهند داشت.

9) ازدواج فقط به دلیل پدر و مادر شدن:
بدون شک، یکی از مهم ترین عامل های تحریک کننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که قادر هستید از لحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیت شدن فرزندتان فراهم کنید؟ بی شک روزگار سپری می شود؛ بچه ها بزرگ می شوند؛ ازدواج می کنند و به دنبال زندگی خویش می روند.
آنگاه است که احساس می کنید باز شما هستید و تنهایی. پس فردی را انتخاب کنید که فقط در فکر این نباشید که با او صاحب فرزند شوید؛ بلکه شخصی باشد که در تمام مراحل زندگی، پا به پای شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعی تان باشد.

10) ازدواج فقط به دلیل پایان دادن به دوران نامزدی:
دوران نامزدی دست کم، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم می آورد. تعدادی از افراد در این دوران، متوجه تفاوت های بسیاری بین خود و فرد مقابل می شوند یا در این دوران، متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می شوند؛ اما با وجود آگاهی به این مسائل، بنا به دلیل های فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی آبرویی و از دست دادن حیثیت خود، قلمداد می کنند، تن به ازدواج می دهند.
چنین تجربه هایی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی آنان قابل پیش بینی است.

11) ازدواج فقط به دلیل زیبایی ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی، به عنوان یک عامل مهم در دوستی ها و مناسب های اجتماعی، غیرقابل انکار است. به نظر می رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیده تر و ویژگی های شخصیتی زیباتری هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران، مجذوب جذابیت جسمانی هم می شوند، زمانی که اهمیت این عامل در معیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک، بدون توجه به عامل های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می شود، ضریب خطر پذیری چنین ازدواج هایی نیز به طور طبیعی، بالا خواهد رفت.

نمونه ای از یک ازدواج احساسی


باعرض سلام و تشکر خدمت تمامی کاربران و کارشناسانی که این متن را مطالعه می کنند لازم است به اطلاع شما برسانم که این ماجرا کاملا واقعی با حذف تمامی مشخصات مراجع انتخاب شده و ممکن است موارد مشابه که با مشاوردر ارتباط بوده است زیاد باشد بنابراین خواهشمند است از برداشت های شخصی و افکار منفی که در شما احساس بی اعتمادی نسبت به مشاور ایجاد می کند مبارزه کنید

این متن بعد از چندین ارتباط گفتگویی و پیام مستقیم خانمی شکست خورده از زندگی زناشویی به مشاور، جمع بندی شده است امید است که درس عبرتی برای همگان باشد.



پیام اول

باعرض سلام خدمت مشاور من با شوهرم مشکل دارم و در آستانه جدایی هستم زیرا همسرم به شدت بدبین و دست بزن دارد و از نظر فرهنگ خانوادگی نیز هیچ شباهتی با همدیگر نداریم ایشان در شهر ....زندگی می کردند و من در شهر ..... رابطه اجتماعی خانواده ایشان بسیار ضعیف و پایین ولی رابطه خانوادگی ما و صله رحم بسیار در خانواده ما اهمیت دارد. از طرفی ایشان دچار پرخاشگری و دست بزن هستند و همیشه مرا تحقیر می کنند. نسبت به خویشاوندانی که از جنس مخالف بنده هستند حساسیت شدیدی دارند. نمونه از رفتارهای ایشان این است که من داشتم به خواهرم اس ام اس می دادم که ایشان گوشی ام را گرفت و خورد کرده و یک کتک مفصل به من زد. تازه گی متوجه شدم که پدر و مادر ایشان هم با هم مشکل دارند و پدرش با اینکه سن بالایی دارد به مادر تهمت های ناجوری می زند از طرفی اعضای ازدواج کرده ایشان هم رابطه خوبی با همسرشون ندارند و برادر بزرگش با همسرش مشکلات زیادی دارد.
ایشان هنگامی ما باهم ازدواج کردیم اصلا کار نداشتن و از طرفی من یکی از ملاکهایم ، زندگی در محل و شهر خودمون بود در حالی که الان در کنار خانواده و شهر خودش زندگی می کنیم . اون یه چیزهایی براش مهمه که برای من اصلا اهمیتی نداره و انتظاراتی از من داره که من نمی تونم برآورده کنم به نظر شما چیکار کنم؟؟؟



پیام دوم

از من خواسته بودید که تاریخچه ای از زندگی ام و دلیل قبول و پذیرش ایشان بعنوان همسر را برایتان تعریف کنم موضوع از این قرار بود که : ما قبل از ازدواج در محیط دانشگاه با هم آشنا شدیم و چهار سال بدون اطلاع خانواده همدیگر با هم دوست بودیم صحبت می کردیم البته من احساس گناه هم داشتم زیرا فردی مقید و مذهبی هستم و خانواده مذهبی هم دارم اما یواش یواش دلم براش تنگ می شد و روابطمون بیشتر و بیشتر می شد تا بعد از چهار سال که درسمون تموم شد به خواستگاری من اومد البته من قبل از ازدواج اصلا خانواده اش را نمی شناختم فقط هرچه می دانستم از زبان خود نامزدم بود

ادامه مطلب ...